اهل سنت اصرار دارند که ثابت کنند عائشه در شش سالگی به عقد رسول خدا صلی الله علیه وآله درآمده و در نه سالگی وارد خانه آن حضرت شده است و این مطلب را دلیل بر برتری عائشه بر دیگر همسران رسول خدا میدانند؛ اما آیا حقیقت مطلب نیز همین است ؟ ما در این مقاله این مطلب را بررسی خواهیم کرد. قبل از پرداختن به اصل مطلب، باید تاریخ ازدواج رسول خدا با عائشه روشن شود تا بعد نتیجه بگیریم که عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا چند سال داشته است. درباره تاریخ ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با عائشه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. محمد بن اسماعیل بخاری ، از خود عائشه نقل می کند که رسول خدا سه سال بعد از حضرت خدیجه سلام الله علیها با او ازدواج کرده است: از عائشه نقل شده است که به هیچ زنی به اندازه خدیجه ، حسادت نکردم؛ زیرا: (الف) رسول خدا زیاد از او یاد میکرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خدیجه با من ازدواج کرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و یا جبرئیل دستور داد که به خدیجه سلام رسانده و او را به خانهای در بهشت بشارت دهد که از نی ساخته شده است با توجه به این که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت از دنیا رفتهاند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سیزدهم بعثت بوده است. و ابن ملقن بعد از نقل روایت بخاری و استدلال به آن میگوید :رسول خدا در سال دوم هجری ، عائشه را به خانه خود آورد.طبق این نقل ، رسول خدا در سال سیزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجری رسماً با او عروسی کرده است.
از نقل برخی دیگر از بزرگان اهل سنت به این نتیجه میرسیم که ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجری بوده است. بلاذری در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله مینویسد: رسول خدا بعد از خدیجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج کرد و او نخستین همسری بود که رسول خدا در مدینه با او همبستر شد. از طرف دیگر ذهبی مدعی است که سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است . سوده در سال آخر خلافت عمر از دنیا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هیچ زنی و هیچ کنیزی در آن چهار سال با سوده در این امر شریک نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج کرد. در نتیجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج کرده است. حال با مراجعه به مدارک و اسناد تاریخی سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسی خواهیم کرد: مقایسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبی بکر: یکی از مسائلی که سن دقیق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات میرساند، مقایسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبی بکر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجری بیست و هفت سال داشته است. همچنین در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است؛ در حالی که صد ساله بوده است.
ابونعیم اصفهانی در معرفة الصحابة مینویسد:اسماء دختر ابوبکر، از جانب پدر خو اهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت)به دنیا آمد. طبرانی مینویسد:اسماء دختر ابوبکر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبیر از دنیا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بیست و هفت سال قبل از تاریخ (هجرت) به دینا آمده بود. وابن عساکر نیز مینویسد:کانت أخت عائشة لأبیها وکانت أسن من عائشة ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وی بود، اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده بود. و ابن اثیر مینویسد:قال أبو نعیم : ولدت قبل التاریخ بسبع وعشرین سنة.ابو نعیم گفته: اسماء بیست و هفت سال قبل از تاریخ به دنیا آمده است.
ابن حجر عسقلانی میگوید:أسماء بنت أبی بکر الصدیق زوج الزبیر بن العوام من کبار الصحابة عاشت مائة سنة وماتت سنة ثلاث أو أربع وسبعین . اسماء دختر ابوبکر، همسر زبیر بن عوام که از بزرگان صحابه بود، صد سال زندگی کرد و در سال هفتاد و سه و یا هفتاد و چهار از دنیا رفت.
اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمی با پیامبر) 19 ساله بوده است.از طرف دیگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهای 73 مساوی است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 10 منهای 27 مساوی است با 17 .
پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پیش از این ثابت کردیم که پیامبر در شوال سال دوم هجری رسماً با عائشه ازدواج کرده است ؛ یعنی عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.
عائشه، در چه سالی ایمان آورد:
سال اسلام آوردن عائشه نیز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله مشخص و روشن میکند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ایمان آورد و جزء هیجده نفر اولی بود که به ندای رسول خدا لبیک گفت.
نووی در تهذیب الإسماء مینویسد: ابن خیثمیه در تاریخش از ابن اسحاق نقل کرده است که عاشه در کودکی و بعد از هیجده نفر ایمان آورد. و ابن هشام نیز نام عائشه را جزء کسانی میآورد که در سال اول بعثت ایمان آورده است ؛ در حالی که هنوز کودک بوده است.
اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجری (سال ازدواج رسمی با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد. اگر سخن بلاذری را بپذیریم که چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ یعنی در سال چهارم هجری با آن حضرت ازدواج کرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .این عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ایمان آوردن، تغییر میکند. بنابراین، ازدواج عائشه با رسول خدا در سن شش و یا نُه سالگی از دروغهایی است که در زمان بنی امیه ساخته شده است و با واقعیتهای تاریخی سازگاری ندارد.
زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید دنیا دو قطبی بود، بخشی به سرکردگی آمریکا و بخشی در چنبره ابرقدرت شرق بود. بر بخشی از دنیا ایده دین ستیزی و خدا ستیزی حاکم بود.
در آن دوران حیات مستقل برای یک نظام و حکومت غیر ممکن بود ولیکن انقلاب اسلامی با شعارهایی منبعث از اعتقادات خود این باور را باطل کرد. شعارهای اساسی و محوری مردم ما منبعث از اعتقادات آنها بود .اگر مردم استقلال و آزادی سر میدادند پسوند جمهوری اسلامی پشت شعار آنها بود.
اگر نه شرقی، نه غربی را میگفتند مکمل خواسته آنها جمهوری اسلامی بود در مناسبتهای مذهبی مثل تاسوعا و عاشورا انقلاب خیز اصلی خود را پیدا میکرد و سبقه و رنگ دینی بر همه صحنه های انقلاب حاکم بود هرچند گروههای مختلفی باشند که جنس آنها از جنس پیکره اصلی انقلاب متفاوت باشد که آنها به مرور خط خود را جدا کردند. جهان دو قطبی آن روز جمهوری اسلامی را دشمن مشترک خود تلقی کردند و دشمنی با نظام نوپای اسلامی نقطه وحدت این دو قدرت شد لذا توطئههای بعد از انقلاب هم رنگ شرقی وهم سبقه غربی را دارند ،
گروهکهای ملحد و مزدوری که تجهیز و پشتیبانی شدند تا به جان مردم بیافتند. تحریم اقتصادی، بایکوت سیاسی ، تحریم نظامی، جنگ تبلیغاتی 124 رادیوی دنیا با 12 زبان زنده علیه ما تبلیغ کردند و در کنار همه این توطئه ها جنگ ناخواسته و نابرابری را از زمین ودریا و هوا در مقیاسی گسترده به مدت هشت سال به ما تحمیل کردند. همه دنیا با هر ابزاری برای تغییر از برون وارد میدان شد ولی به حمد الله انقلاب اسلامی استوار و پا برجا حرکت خودش را ادامه داد. عوامل متعددی در پیدایش انقلاب و ایجاد انقلاب و دوام و بقاء انقلاب اثر جدی داشت.
به طور طبیعی دشمنی که از در همه عرصه ها ناکام مانده دست از سر انقلاب و مردم بر نداشته است. امام خمینی ره فرمود: تا زمانی که ما بر اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی تکیه داریم دشمنان ما دست از مخاصمه با ما بر نخواهند داشت. جنگ آنها تمام نشده ولی تاکتیکها و شیوههای آنها تغییر میکند. امروز تغییر از برون و هجوم نظامی آخرین گذینه است. اگر چارهای نداشته باشند و اگر احساس کنند او هم شکست میخورد باز هم به ترفندهای دیگر روی خواهند آورد.لذا بعد از اینکه هشت سال ضرب شصت دیدند از مردم ما به طور طبیعی بنایی که از بیرون نتوانستند آن را منهدم کنند، سعی خواهند کرد که از درون دچار فروپاشی کنند.
یاد دارید که 25 شهریور 11 سپتامبر که برجهای مرکز تجاری در منهتن نیویورک مورد هجوم قرار گرفت و تخریب شد. بنده با چندین دلیل ثابت میکنم که بن لادن و القاعده هیچگونه دخالتی در تخریب این برجها نداشته اند و این برجها توسط خود سازمان سیا و صهیونیستها تخریب شد. به دلیل اینکه زمانی اونجا را برای مرکز تجارت جهانی انتخاب کردند که چیزی به نام تجارت الکترونیک و دولت الکترونیک و آی تی مثل امروز مطرح نبود. در حقیقت برجهای دوقلو کلنگی محسوب میشد برای تجارت جهانی و نیاز به یک مرکز نوین و جدید متناسب با پیشرفت آی تی و دولت الکترونیک داشتند. این برجها را اگر میخواستند خودشان تخریب کنند برایشان هزینه داشت. بیش از 6000 صهیونیست آنجا کاسبی داشتند ولی میبینید یک نفر از آنها در روز حادثه آنجا حضور نداشته است. قلب قدرت آمریکا در منهتن، برجها با چشمهای الکترونیکی و چشم طبیعی محافظت میشد و امکان نداشت کسی بدون حمایت امنیتی چنین عملیاتی انجام بدهد. برخورد هواپیما با برج صرفا یک پوشش است. تلوزیون خودمان در سالگرد تخریب این برجها صحنه عملیات را نشان میدهد. شما به دیده نقد اگر نگاه کنید خواهید دید که:اگر یک هواپیما به بالای برج اصابت میکند و ریزش طبقات بالا شروع میشود هنوز تخریب به نیمهبرج نرسیده است، یک دود غلیظی از پایههای آن خارج میشود که نشان میدهد برخورد هواپیما یک حرکت پوششی بوده و پایه های این برج مورد تخریب و انفجار قرار گرفته . امروز برای تخریب نظامهای سیاسی دنیا از همین شیوه استفاده میکنند.
شما اگر بخواهید یک خانه کلنگی را تخریب کنید و نوسازی کنید. کارگری میگذارید آنرا ذره ذره خراب کند و پنجره و در ها را درآورد تا بشود از آنها بعنوان بازیافت استفاده کرد.
ولی اگر خواستند برجهای بزرگ را تخریب کنند اینگونه عمل نمیکنند بلکه جنس سازه و بدنه و اسکلت و .... ساختمان را مطالعه میکنند که مقاومت این ساختمان در مقابل چه میزان فشاری است و با محاسبات دقیق ریاضی و مهندسی و تخریب ، انفجارهایی در پایههای ساختمان ایجاد میکنند. لذا پس از منهدم کردن ریشه ساختمان، برج بر جای خود مینشیند و به ساختمانهای مجاور آسیب نمیرسد.
امروز میآیند نظامهای سیاسی و حکومتها را مورد بررسی قرار میدهند. ببینند بار این حکومت روی چه پایههایی است ؟ مثلا در کشور ما چه چیزی باعث شد که علارقم همه فشارهای جهانی امروز ما جشن شروع 32 سالگی انقلاب را داشته باشیم و انقلاب ما ماندگار است. امروز میآیند علل ماندگاری را شناسایی کنند. و همان پایه ها را مورد هدف و هجوم قرار میدهند.
مثلا در جنگ یکی از مهمترین عوامل معنویت و شهادت طلبی و ولایت مداری و اخلاص و ایمان و تکلیف گرایی و ... بود لذا اینها را مورد هجوم قرار میدهند. وجود ولایت مداری و تبعیت از رهبری و امام عزیز رمز موفقیت ما بود در طول انقلاب و دفاع مقدس، اینها را مورد هجوم قرار داده اند. این هجوم گاهی آشکار است و گاهی مخفی و تدریجی.
به صورت تدریجی بسترهای خودش را میطلبد. بستر دمکراسی و بستر فتنه و انتخابات و موارد متعدد زمینههای عملیات آنهاست لذا جنگ جدید ما جنگی است که مقام معظم رهبری کرارا با عناوین و اوصاف مختلف از آن اسم برده اند. هجوم تبلیغاتی عملیات روانی تهاجم فرهنگی شبیخون فرهنگی تحدید نرم جنگ نرم . اینها همه عناوینی است که در فرمایشات مقام معظم رهبری مکررا مورد تأکیدقرار گرفته است.
لذا دشمن امروز وارد جنگ جدید میشود و جنگ جدید خیلی تفاوت با جنگ گذشته دارد. در فتنه هر کسی نمیتواند رزمنده موفقی باشد. هر کسی که در دفاع مقدس هشت ساله آرپیجی زن، تک تیرانداز، توپچی، غواص یا فرمانده خوبی بود معلوم نیست در جنگ جدید هم او یک رزمنده موفقی باشد. در آن عملیاتها ایمان و معنویت و مهارت و تخصص کافی بود. بصیرت مختصری کافی بود تا حقانیت ما و بطلان دشمن را روشن کند. هرچند همان موقع هم که حقانیت ما مثل خورشید روشن بود و استکبار جهانی جبهه اش در مقابل ما خیلی شفاف بود باز هم بعضی ها نمیفهمیدند. ولی به هر حال یک رزمنده تازه وارد که به منطقه میآمد با اولین نگاه صفوف دشمن و خودی را میشناخت . اما در جنگ جدید و عرصهای که امروز هستیم مهمترین رمز پیروزی و موفقیت بصیرت است. و معنای آن اصلا چشم نیست.
امیرالمومنین علی «علیه السلام» میفرمایند: فقد البصر اهون من فقد البصیره.
چشم نداشتن و نابینا بودن قابل تحمل تر از بصیرت نداشتن است.