زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید دنیا دو قطبی بود، بخشی به سرکردگی آمریکا و بخشی در چنبره ابرقدرت شرق بود. بر بخشی از دنیا ایده دین ستیزی و خدا ستیزی حاکم بود.
در آن دوران حیات مستقل برای یک نظام و حکومت غیر ممکن بود ولیکن انقلاب اسلامی با شعارهایی منبعث از اعتقادات خود این باور را باطل کرد. شعارهای اساسی و محوری مردم ما منبعث از اعتقادات آنها بود .اگر مردم استقلال و آزادی سر میدادند پسوند جمهوری اسلامی پشت شعار آنها بود.
اگر نه شرقی، نه غربی را میگفتند مکمل خواسته آنها جمهوری اسلامی بود در مناسبتهای مذهبی مثل تاسوعا و عاشورا انقلاب خیز اصلی خود را پیدا میکرد و سبقه و رنگ دینی بر همه صحنه های انقلاب حاکم بود هرچند گروههای مختلفی باشند که جنس آنها از جنس پیکره اصلی انقلاب متفاوت باشد که آنها به مرور خط خود را جدا کردند. جهان دو قطبی آن روز جمهوری اسلامی را دشمن مشترک خود تلقی کردند و دشمنی با نظام نوپای اسلامی نقطه وحدت این دو قدرت شد لذا توطئههای بعد از انقلاب هم رنگ شرقی وهم سبقه غربی را دارند ،
گروهکهای ملحد و مزدوری که تجهیز و پشتیبانی شدند تا به جان مردم بیافتند. تحریم اقتصادی، بایکوت سیاسی ، تحریم نظامی، جنگ تبلیغاتی 124 رادیوی دنیا با 12 زبان زنده علیه ما تبلیغ کردند و در کنار همه این توطئه ها جنگ ناخواسته و نابرابری را از زمین ودریا و هوا در مقیاسی گسترده به مدت هشت سال به ما تحمیل کردند. همه دنیا با هر ابزاری برای تغییر از برون وارد میدان شد ولی به حمد الله انقلاب اسلامی استوار و پا برجا حرکت خودش را ادامه داد. عوامل متعددی در پیدایش انقلاب و ایجاد انقلاب و دوام و بقاء انقلاب اثر جدی داشت.
به طور طبیعی دشمنی که از در همه عرصه ها ناکام مانده دست از سر انقلاب و مردم بر نداشته است. امام خمینی ره فرمود: تا زمانی که ما بر اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی تکیه داریم دشمنان ما دست از مخاصمه با ما بر نخواهند داشت. جنگ آنها تمام نشده ولی تاکتیکها و شیوههای آنها تغییر میکند. امروز تغییر از برون و هجوم نظامی آخرین گذینه است. اگر چارهای نداشته باشند و اگر احساس کنند او هم شکست میخورد باز هم به ترفندهای دیگر روی خواهند آورد.لذا بعد از اینکه هشت سال ضرب شصت دیدند از مردم ما به طور طبیعی بنایی که از بیرون نتوانستند آن را منهدم کنند، سعی خواهند کرد که از درون دچار فروپاشی کنند.
یاد دارید که 25 شهریور 11 سپتامبر که برجهای مرکز تجاری در منهتن نیویورک مورد هجوم قرار گرفت و تخریب شد. بنده با چندین دلیل ثابت میکنم که بن لادن و القاعده هیچگونه دخالتی در تخریب این برجها نداشته اند و این برجها توسط خود سازمان سیا و صهیونیستها تخریب شد. به دلیل اینکه زمانی اونجا را برای مرکز تجارت جهانی انتخاب کردند که چیزی به نام تجارت الکترونیک و دولت الکترونیک و آی تی مثل امروز مطرح نبود. در حقیقت برجهای دوقلو کلنگی محسوب میشد برای تجارت جهانی و نیاز به یک مرکز نوین و جدید متناسب با پیشرفت آی تی و دولت الکترونیک داشتند. این برجها را اگر میخواستند خودشان تخریب کنند برایشان هزینه داشت. بیش از 6000 صهیونیست آنجا کاسبی داشتند ولی میبینید یک نفر از آنها در روز حادثه آنجا حضور نداشته است. قلب قدرت آمریکا در منهتن، برجها با چشمهای الکترونیکی و چشم طبیعی محافظت میشد و امکان نداشت کسی بدون حمایت امنیتی چنین عملیاتی انجام بدهد. برخورد هواپیما با برج صرفا یک پوشش است. تلوزیون خودمان در سالگرد تخریب این برجها صحنه عملیات را نشان میدهد. شما به دیده نقد اگر نگاه کنید خواهید دید که:اگر یک هواپیما به بالای برج اصابت میکند و ریزش طبقات بالا شروع میشود هنوز تخریب به نیمهبرج نرسیده است، یک دود غلیظی از پایههای آن خارج میشود که نشان میدهد برخورد هواپیما یک حرکت پوششی بوده و پایه های این برج مورد تخریب و انفجار قرار گرفته . امروز برای تخریب نظامهای سیاسی دنیا از همین شیوه استفاده میکنند.
شما اگر بخواهید یک خانه کلنگی را تخریب کنید و نوسازی کنید. کارگری میگذارید آنرا ذره ذره خراب کند و پنجره و در ها را درآورد تا بشود از آنها بعنوان بازیافت استفاده کرد.
ولی اگر خواستند برجهای بزرگ را تخریب کنند اینگونه عمل نمیکنند بلکه جنس سازه و بدنه و اسکلت و .... ساختمان را مطالعه میکنند که مقاومت این ساختمان در مقابل چه میزان فشاری است و با محاسبات دقیق ریاضی و مهندسی و تخریب ، انفجارهایی در پایههای ساختمان ایجاد میکنند. لذا پس از منهدم کردن ریشه ساختمان، برج بر جای خود مینشیند و به ساختمانهای مجاور آسیب نمیرسد.
امروز میآیند نظامهای سیاسی و حکومتها را مورد بررسی قرار میدهند. ببینند بار این حکومت روی چه پایههایی است ؟ مثلا در کشور ما چه چیزی باعث شد که علارقم همه فشارهای جهانی امروز ما جشن شروع 32 سالگی انقلاب را داشته باشیم و انقلاب ما ماندگار است. امروز میآیند علل ماندگاری را شناسایی کنند. و همان پایه ها را مورد هدف و هجوم قرار میدهند.
مثلا در جنگ یکی از مهمترین عوامل معنویت و شهادت طلبی و ولایت مداری و اخلاص و ایمان و تکلیف گرایی و ... بود لذا اینها را مورد هجوم قرار میدهند. وجود ولایت مداری و تبعیت از رهبری و امام عزیز رمز موفقیت ما بود در طول انقلاب و دفاع مقدس، اینها را مورد هجوم قرار داده اند. این هجوم گاهی آشکار است و گاهی مخفی و تدریجی.
به صورت تدریجی بسترهای خودش را میطلبد. بستر دمکراسی و بستر فتنه و انتخابات و موارد متعدد زمینههای عملیات آنهاست لذا جنگ جدید ما جنگی است که مقام معظم رهبری کرارا با عناوین و اوصاف مختلف از آن اسم برده اند. هجوم تبلیغاتی عملیات روانی تهاجم فرهنگی شبیخون فرهنگی تحدید نرم جنگ نرم . اینها همه عناوینی است که در فرمایشات مقام معظم رهبری مکررا مورد تأکیدقرار گرفته است.
لذا دشمن امروز وارد جنگ جدید میشود و جنگ جدید خیلی تفاوت با جنگ گذشته دارد. در فتنه هر کسی نمیتواند رزمنده موفقی باشد. هر کسی که در دفاع مقدس هشت ساله آرپیجی زن، تک تیرانداز، توپچی، غواص یا فرمانده خوبی بود معلوم نیست در جنگ جدید هم او یک رزمنده موفقی باشد. در آن عملیاتها ایمان و معنویت و مهارت و تخصص کافی بود. بصیرت مختصری کافی بود تا حقانیت ما و بطلان دشمن را روشن کند. هرچند همان موقع هم که حقانیت ما مثل خورشید روشن بود و استکبار جهانی جبهه اش در مقابل ما خیلی شفاف بود باز هم بعضی ها نمیفهمیدند. ولی به هر حال یک رزمنده تازه وارد که به منطقه میآمد با اولین نگاه صفوف دشمن و خودی را میشناخت . اما در جنگ جدید و عرصهای که امروز هستیم مهمترین رمز پیروزی و موفقیت بصیرت است. و معنای آن اصلا چشم نیست.
امیرالمومنین علی «علیه السلام» میفرمایند: فقد البصر اهون من فقد البصیره.
چشم نداشتن و نابینا بودن قابل تحمل تر از بصیرت نداشتن است.